من داستانهای زیبای زیادی برای زندگیم‌ بافتم. میگم زیاد، واقعا زیاد و متنوع. توهمشون خوشحالم. توهمشون ۵ تا بچه دارم. توهمشون باپدرِ بچه هام لم دادیم روی مبل و کیک خونگی میخوریم و فیلم میبینیم. توهمشون با بچه هام میرم کمپ تو دلِ طبیعت، تو دلِ کوه ها و تو دلِ صحراها. تو همشون مهمونی های خونوادگی میرم. توهمشون خنده های بلند دارم. تو همشون بابام از لازانیام تعریف میکنه. تو همشون مامانم رو بغل میکنم. توهمشون خواهرزاده هام و برادرزاده هام چشم های خندونی دارن. تو همشون دامن های گل گلیِ آبی میپوشم. تو همه ی شب های بهاریِ داستان های زندگیم عارفه، معین و زهره دعوتن خونه م. من داستان های زیادی برای زندگیم بافتم و میبافم. من نصف روز رو زندگی میکنم و نصف بقیش رو رویا میبافم. ته هیچ کدوم از داستان های من به خطای انسانی ختم‌نمیشه. ته همشون من یه پیرزن خوشحالم که فکرمیکنه دیگه لازم‌ نیست روسری بپوشه، و از این بابت خیلی ذوق زدست. خطاهای انسانیتون رو از من و رویاهام دور نگه دارید.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

seowebdesign حقیقت ラブドール通販 راه های ساده برای کم کردن وزن خود ویکی بیبی مجله تخصصی بیبی پرو مهدي121 دانلود فایل Arshizal|آرشیازال سایت معرفی انیمه های زیبا